کلیه کتابهای ممنوعه در این صفحه قرار خواهد گرفت

تمام کتابهای ممنوعه این کتابخانه رایگان بوده و در آپلودسنتر رایگان بارگذاری شده اند. کتابهای ممنوعه دارای لینک
پایدار و مستقیم برای دانلود هستند
پایدار و مستقیم برای دانلود هستند
کتاب نقش دین و متولیان آن در تاریخ اجتماعی ایران نوشته مهرا ملکی
کتاب حاضر دربرگیرنده پژوهشی است در تاریخ اجتماعی ایران با توجه به نقش دین پس از حمله اعراب به کشورمان و نتایج ویرانگر این یورش و پسرفت های اجتماعی و گسست فرهنگی ایرانیان با فرهنگ و مدنیت گذشته خود و چگونگی استقرار اسلام در ایران. آنچه مسلم است اسلام در ایران اساسا بر اساس قهر و خشونت، قتل عام گسترده، ایجاد ترس و وحشت و از طریق انواع فشارهای اجتماعی و خصوصا اقتصادی (مانند خراج و جزیه) مستقر گردید. قرآن تاکید میکند: هرکس غیر از اسلام از دین دیگری پیروی کند از وی پذیرفته نیست (آل عمران آیه 85)، یا با کسانی که به خدا ایمان ندارند و یا با کسانی که پیرو دین خویش اند حتی با آنان که کتاب داشته اند پیکار کنید تا اسلام را بپذیرند یا با حقارت و ذلت جزیه بپردازند
کتاب انگیزه زبونی، دیدگاهی تازه درباره اسلام نوشته سلطان ملک
ملت ایران در طول تاریخ خود، پیوسته و پیوسته با فرمانروایانی خودکامه سروکار داشته است. فرمانروایانی که بر جان و مال و ناموس او مسلط بودند. در چنان محیطهایی مردم ایران برای حفظ خود از آسیب خودکامگان یا ناخواسته دست به چاپلوسی و تملق میزدند و یا دهانها را میبستند و در درون خود به داوری و اندیشیدن میپرداختند و رای نهایی را درون خود نگه داشته ولی این درونگرایی یک سود بزرگ داشت و آن این بود که مغز خود را به کار و فعالیت وامیداشتند و آنچه را که نمیتوانستند بگویند، در دادگاه مغز و اندیشه خود به داوری آزاد میگذاردند و رای این دادگاه را میپذیرفتند. اجتماع به ظاهر خاموش بود ولی در دادگاه مغز مردم، غوغایی از انتقادها و اعتراضها و پرخاشها موج میزد. در برار قتواهای ملاهای بی سواد ولی بی رحم و خودخواه هیچ اعتراضی بروز نمیکردو اوضاع به ظاهر آرام بود. همین آرامش به آخوند و ملا میدان میداد تا هر خرافه و یاوه و سخن پوچی که بر دهانشان می آمد بالای منبرها و در مدرسه های دینی بگویند. از خاموشی مردم استفاده کنند و بر حجم دروغ ها و سخنان بی پایه و روایات دروغ خود بیافزایند.
کتاب از مدینه تا تیسفون نوشته فرود فولادوند
در این کتاب ریشه های رویدادهای گذشته میهنمان از نسکها و نگاشته های نویسندگانی که نامشان آورده میشود بررسی و گردآوری شده است. الواقدی، البلاذری، جرجی زیدان، ابن خلدون، یاقوت ابن عبدالحکم، طبری، ابن الثیر، عبدالله السبیتی، ابن قتیبه، مسعوی، محمود شلبی، دکتر احمد شلبی. و سبب های شکست ارتش توانمند ایران از نیروهای تازیان مورد بررسی قرار گرفته است که چگونه قومی برهنه از پیراهن تمدن، خونخواره و بربری آمدند و میهن ما را چپاول کردند و زن و فرزند و مال و منال ما را به غارت بردند آنگاه نشستند و بر سر سفره خیراتی که از آب و خاک ما چپاول کرده بودند با یکدیگر جنگیدند. گاهی این گروه سر آن دسته و یارانش را طبق سنت تازیان بریدند و گاهی آن گروه سر این گروه و دستگانش را به پیروی از همان سنت دیرینه خود بریدند. در این گیر و دار از مردم ایران که فرهنگ و خرد و مال و ناموس و هستی خود را باخته بودند موجود عجیب الخلقه ای پدید آمد که برای بدست آوردن لقمه ای نان صدقه، می بایست امروز نوکری این گروه را بکند و برای مرگ و میر آنها به سرو سینه بکوبد
کتاب خداسالاری و درماندگی نوشته امیرحسین لادن
شمار ایرانیانی که آرزوی سرنگونی رژیم را دارند به دهها میلیون میرسد؛ از این عده، شمار آنهاییکه در این راه قدمی بر میدارند، قلمی میزنند و یا درمی (پول) میگذارند، به چند میلیون تقلیل میآبد؛ شمار ایرانیانی که رهایی مردم و نجات ایران را در آگاهی و شناخت شرایط میدانند همواره بسیار ناچیز بوده ولی خوشبختانه طی چند سال اخیر روز بروز افزایش یافته است. به جرات می توان ادعا کرد که امروز، هم میهنانی که به یک «انقلاب فرهنگی» باور دارند به چند صد هزار تن برسد! در اینجا روی سخن با این گروه از هم میهنان میباشد: چرا کشوری که تمدن بشریت را پایه ریزی کرد هچنین خوار و ضعیف است؟ چرا ملتی که فلسفه پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک یعنی اوج انسانیت را قرن ها پیش الگوی زندگی اش قرار داد، امروز در جهل و خرافات مذهب غوطه ور می باشد؟ چرا ملتی که اولین منشور حقوق بشر و تحمل دگراندیش را 2500 سال پیش پیاده کرد، امروز از تمامی این حقوق بی بهره است؟ کتاب “خداسالاری و درماندگی” تلاشی است در راستای این پرسش ها و کنکاشی است برای دستیابی به پاسخ های احتمالی؛ این کتاب برای تمام کسانی است که قادرند حقیقت را با تمام زشتی هایش ببینند؛ برای کسانی است که نمیخواهند با شعار تو خالی «هنر نزد ایرانیان است و بس» الکی خوش باشند؛ برای کسانی است که شجاعت پذیرفتن کاستی های فرهنگی مان را داشته باشند و برای کسانی است که هم به «پندار نیک، کردار نیک و گفتار نیک» الگوی زندگی اجدادمان افتخار میکنند و هم از جهل و خرافات مذهبی امروزمان آگاهند
کتاب محاکمه خدا نوشته داود رمزی
در این کتاب، جدالی سهمگین و در عین حال جذاب و بی مصالحه و سازش، بین انسان «میرا» و خدای «نامیرا» در میگیرد. گفتگوها و پرسش ها و پاسخ ها، آنچنان پربار و تجسم انگیز است که خواننده بی قرارانه در انتظار پایان محاکمه، فصل های کتاب را میخواند و حضور خود را در جمع فرزانگان و جدال نویسنده و خدا احساس میکند. نویسنده، عصیانگرانه در مقابل خدا می ایستد و اعتراض های خویش را درباره نقض های خلقت آدمی و پیری و دردها و سرانجام مرگ، ابراز میدارد و در مقابل، خدا با آرامش و پختگی چونان معلمی که می کوشد شاگرد خشمگین خویش را با برهان و دلیل آرام کند با وی برخورد می کند. در این پیکار اندیشه ها، شخصیت خدای افسانه ای هر لحظه واقع بینانه تر مطرح می شود
کتاب «بیست و سه سال» نوشته «علی دشتی» به کوشش و ویرایش «بهرام چوبینه»
Download Link
صدها کتاب چون «حلیه المتقین» و «جنات الخلود» و «انوار نعمانی» و «مرصاد العباد» و «قصص الانبياء» و «قصص العلماء» در ايران هست که تنها يکی از آنها برای مسموم کردن و تباه کردن افکار ملتی کافی است. انسان عاقل در تب معجزه تراشی به کلی عقل خود را کنار می گذارد. می داند محمد چون ساير مردم گرسنه می شد و غذا می خورد و طبعا باز مثل مردم برای قضای حاجت بيرون می رفت. ولی در اينجا ديگر غيرت دينی به او اجازه نمی دهد خاموش نشيند، لذا مدعی می شود که هنگام قضای حاجت سنگ و درخت از جای خود حرکت می کردند و دور وی حصار می کشيدند که از نظر مردم پنهان باشد و شگفت اينکه به قوه واهمه آنان اين فرض راه نيافته است که بگويد او غذا نمی خورد تا محتاج بيرون رفتن باشد.
Download Link
صدها کتاب چون «حلیه المتقین» و «جنات الخلود» و «انوار نعمانی» و «مرصاد العباد» و «قصص الانبياء» و «قصص العلماء» در ايران هست که تنها يکی از آنها برای مسموم کردن و تباه کردن افکار ملتی کافی است. انسان عاقل در تب معجزه تراشی به کلی عقل خود را کنار می گذارد. می داند محمد چون ساير مردم گرسنه می شد و غذا می خورد و طبعا باز مثل مردم برای قضای حاجت بيرون می رفت. ولی در اينجا ديگر غيرت دينی به او اجازه نمی دهد خاموش نشيند، لذا مدعی می شود که هنگام قضای حاجت سنگ و درخت از جای خود حرکت می کردند و دور وی حصار می کشيدند که از نظر مردم پنهان باشد و شگفت اينکه به قوه واهمه آنان اين فرض راه نيافته است که بگويد او غذا نمی خورد تا محتاج بيرون رفتن باشد.
به نظر من كتاب محاكمه خدا بي نظير بود ممنون
پاسخحذفعالي بود
پاسخحذف