اعدام قاتل به سبب انجام قتل، یا کور کردن فردی که بینایی دیگری را از او گرفته است.
موافقان
ادیان ابراهیمی عموماً بر این نحوه مجازات صحه گذاشتهاند. اما قصاص در دو دین اصلی اسلام و یهودیت بیشتر مطرح است. امروزه در برخی از کشورهای اسلامی خصوصاً عربستان و ایران قصاص به عنوان یک اصل قضایی پذیرفته شده است. موافقان این نوع از مجازات به حق مظلوم بر قصاص و تأثیرات پیشگیرانهٔ آن اشاره میکنند؛ اما این برهانها از طرف بسیاری پذیرفتنی نیست. آنها میگویند: اصل قانون قصاص موجب بازدارندگی از وقوع جرم میشود، چرا که اگر کسی بداند در مقابل هر جرمی که مرتکب شود، قصاص و مقابلهای به مثل خواهد داشت، از ارتکاب جرم دوری میکند.
مخالفان
بسیاری دیگر نیز قصاص به مثل را نوعی مجازات بی رحمانه و سنتی میدانند که از دوران کهن بر جای مانده است. برخی شاهد میآورند که طی سالیان دراز در جوامعی که قصاص وجود داشته جرائم نیز رواج داشته است، پس عاملیت بازدارندگی قصاص اشتباه است. برخی در جواب مدافعان نظریه عدالت گفتهاند: قصاص به معنای واقعی که تساوی کامل بین جرم و مجازات است، جز در موارد بسیار نادر قابل تحقّق نیست، شرایط، اوضاع و احوال حاکم بر وقوع جرم، اعم از خصوصیّات مجرم، زمان وقوع جرم، مکان وقوع جرم، خصوصیّات مجنیعلیه و سایر عوامل مؤثر در وقوع جرم که بدون تردید موجب شدّت و ضعف جرایم میشود، نوعاً به گونهای است که نمیتوان همه آن شرایط را در اعمال مجازات نیز رعایت نمود، بنابراین، قصاص هرگز نمیتواند از تمام جهات با جرم یکسان باشد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر